سفر به اصفهان با آقاجون
نمی دانم آخرین باری که به اصفهان رفتیم کی بود. ولی می دانم آن روز با امروز خیلی تفاورت دارد...خیلی... در راستای عوض شدن حال و هوای آقاجون،به خانه خاله جونم می ریم. ما سه شنبه 26 آبان ماه به سمت اصفهان رفتیم. بابا با ما نیامد چرا که خیلی کار دارد و نتوانست چهارشنبه را مرخصی بگیرد. قرار شد اگر بتواند روز بعد بیاید. این سفر یک سفر بسیار استراتژیک برای من محسوب می شود چرا که قرار است مثل خانمهای متشخص توی توالت کارم را انجام دهم و دیگر به پام پوشک نمی بندند.هر چند آرامش و آسایش بر مامان و خاله جونم حرام شد و مجبور بودند هر نیم ساعت من را به دستشویی ببرند. یکی دو بار هم که غرق بازی با فاطمه بودم یک اتفاقات کوچولویی افتاد... سفر به اص...
نویسنده :
راضیه
10:13